- سر برغ
- جایی که آب از چشمه و رودخانه در تالاب و برغ رود و در آن جا جمع گردد
معنی سر برغ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی از نهر که با سنگ و خاک جلو آن را ببندند تا آب داخل جوی دیگر شود، جایی که آب از نهر وارد جوی کوچک شود، بندآب، برغ، برغاب، وارغ
بسیار برگ وریق، بسیار رخت و کالا
آنکه دارای سری بزرگ است، عالی رتبه عظیم الشان
حمل کردن سر بریده، تند رفتن
مطیع فرمانبردار، جدی وظیفه شناس
بهره حصه بخش قسمت، آنکه سر خود را در راه هدف خویش فدا کند
سر بزیر، در فکر فرو رفته متفکر، مکار حیله گر
پایور شهربانی برابر سروان (درارتش)، توضیح: این کلمه مدتی محدود در زمان اعلیحضرت رضا شاه متداول شد ولی بعد متروک گردید و اکنون سروان بجای آن مستعمل است
عنوان
بالای در سر آستانه خانه، اطاقی که بالای در خانه ساخته شده باشند سر دری
کله الاغ راس الحمار، آنکه بی موقع جایی آید و مزاحم شود مزاحم، بی حیا بی شرم
تفنگ یا توپی که گلوله یا ساچمه را از سر آن داخل کنند مقابل ته پر
سه ضلعی
((~. بَ))
فرهنگ فارسی معین
کاغذی که نام و مشخصات یک مؤسسه یا شخص بر بالای آن چاپ شده است، بخش بالایی و جدا شدنی ورقه های امتحانی که امتحان شونده نام و مشخصات خود را بر آن می نویسد